بعضی وقتا نبودن یه نفر توی یه جمع، بیشتر از بودنش حس میشه.
همون داییای که همیشه بانی خندهست.
همون دوستی که وقت بحرانا بیصدا حواسش هست.
همون همکارمون که توجلسهها همه چشم به دهنشه.
یا همون مادربزرگی که اسمش مساویه با آرامش.
اینها سلبریتی نیستن. فالوئر میلیونی ندارن. ولی برند شخصی دارن. قوی، واضح، و موندگار.
برند شخصی یعنی : تو چه تصویری تو ذهن آدمها ساختی

ما همه برند داریم
فقط بعضیهامون داریم آگاهانه این برند رو میسازیم،و بعضیهامون رهاش کردیم به دست شانس.
حالا اینجا می خوام بهتون بگم ابعاد برندسازی چی هست ؟
یا به عبارتی گستره فعالیت پرسونال برند ما تا کجاست ؟
حلقه اول | خانواده و نزدیکان | Inner Circle (Family & Close Relations)
پرسونال برند از همینجا شروع میشه؛ جایی که هیچ فالوئری نیست، ولی عمیقترین اثر رو میذاری.
اونی که وقتی جمعی به هم میریزه، اسمش رو صدا میزنن چون آرامش میاره.
کسی که همیشه یادشون میمونه که فلان غذا رو فقط اون خوب میپزه.
برند شخصی توی خانواده یعنی: نقشی که ناخودآگاه برات ساخته شده و در ناخودآگاه همه موندگار شده.
حلقه دوم | دوستان و آشنایان | Personal Network (Friends & Acquaintances)
اینجا جاییه که شخصیتت، رفتار تکراریت، و جنس رفاقتت تصویر میسازه.
اونی که وقتی بحث فیلم میشه، همه میگن: «از فلانی بپرس، همیشه پیشنهاد خوب داره».
یا همونی که وقتی یکی حالش بده، بقیه میگن: «اگه فلانی کنارش باشه، بهتر میشه».
برند شخصی در جمع دوستان، یعنی اون حسی که اسم تو در ذهن جمع زنده میکنه، حتی اگه خودت نباشی.
حلقه سوم | محیط حرفهای یا اجتماعی | Professional Circle (Workplace & Social Roles)
برند اینجا با کار ساخته میشه، با رفتار حرفهای، با خروجی مشخص.
کسی که وقتی کاری گیر میکنه، همه میگن: «اونو بیار، خودش جمعش میکنه».
یا اون که هیچوقت جلساتش بدون آمادگی نمیاد و همیشه یه نکتهی فکرشده داره.
برند شخصی تو محیط حرفهای یعنی: کیفیتی که امضای تو شده، حتی اگه اسمت رو هم نگن.
حلقه چهارم | فضای دیجیتال و شبکه اجتماعی | Digital Presence (Online Brand & Social Media)
اینجا صدات از صفحه رد میشه، لحن و سبک و حرفات برندتو میسازه.
اونی که وقتی پستی میذاره، همه سریع استوری میکنن چون همیشه «یه چیزی داره».
یا کسی که استایل حرف زدن و کپشن نوشتنش، از کیلومترها دورتر هم قابل شناساییه.
برند دیجیتال یعنی ردپایی موندگار توی ذهن کسی که شاید هیچوقت ندیدت، ولی حس کرده میشناستت.
حلقه پنجم | سطح ملی و فرهنگی | National Influence (Cultural & Social Identity)
تو این حلقه، برند دیگه فقط یه تصویر نیست، میتونه تبدیل به یک نماد بشه.
اونی که وقتی صحبت از نسلها میشه، اسمش میاد چون با صداش، نوشتنش یا حضورش بخشی از حافظهی جمعی شده.
یا کسی که سبک فکر کردنش از توی تلویزیون یا کتاب یا اجرا، ذهن خیلیها رو تکون داده.
برند در سطح ملی یعنی: صدایی که از یه فرد رد شده، ولی اثرش مونده، گسترده، مؤثر.
حلقه ششم | سطح بینالمللی | Global Reach (International Brand Recognition)
وقتی برندت مرز نمیشناسه، وارد جهانی تازه میشی که فرهنگها باهات ارتباط میگیرن.
مثل کسی که با موسیقی یا تصویر یا زبان طراحی، احساسات انسانی رو تو هر کشوری بیدار میکنه.
یا کسی که با ایده یا کسبوکارش، الهامبخش آدماییه که حتی زبان تو رو نمیدونن.
برند جهانی یعنی: ارزشهات اونقدر انسانیان که بدون ترجمه هم فهمیده میشن.












